بشنو این نی چون حکایت می کند

بشنو  این نی چون حکایت می کند

بشنو این نی چون حکایت می کند...
از جـدایـی هـا شـکـایـت مـی کـنـد...

نویسندگان
  • ۰
  • ۰
ای هواهای تو خدا انگیز
وی خدایان تو خدا آزار

ره رها کرده ی از آنی گم
عز ندانسته ی از آنی خوار

علم کز تو تو را نستاند
جهل از آن علم  به بود صد بار

غول باشد نه عالم آنکه از او
بشنوی گفت و نشنوی کردار

ده بود آن نه دل که اندر وی
گاو خر باشد و ضیاع و عقار

کی در آید فرشته تا نکنی
سگ زدر دور و صورت از دیوار

افسری کان نه دین نهد بر سر
خواهش افسر شمار و خواه افسار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی