بشنو این نی چون حکایت می کند

بشنو  این نی چون حکایت می کند

بشنو این نی چون حکایت می کند...
از جـدایـی هـا شـکـایـت مـی کـنـد...

نویسندگان
  • ۰
  • ۰

خورشید مغرب

مورخان و محدثان ولادت امام حجت بن الحسن المهدی را به سال ۲۵۵یا۲۵۶هجری قمری دانسته اند  گفته اند حضرت مهدی در شب جمعه ُنیمه ماه شعبان سال یاد شده پای بدین گیتی نهاد.
علی بن حسین مسعودی می گوید:
در سال ۲۶۰ ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب eعلیهم السلام در زمان خلافت المعتمد عباسی در گذشت او به هنگام در گذشت ۲۹ سال داشت و او پدر مهدی منتظر است...

راز مخفی نگهداشتن ولادت مهدی این بود :خلفای عباسی ار طریق روایاتی که از پیامبر و ائمه طاهرین نقل شده بود  دانستند که دوازدهمین امام همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند و دژهای پمراهی و فساد را در هم می کوبد و دولت جاران را سر مگون می سارد و طاغوتان را به قتل می رساند و خود امیر مشرق و مغرب جهان می شود چون این امر را دانستند در صدد برآمدند تا این  نور را خاموش کنند و این امام را به قتل برسانند از این رو جاسوسانی و مراقبانی چنند گماشتند و حتی قابله هایی را مامور کردند تا داخله امام عسگری را زیر نظر بگیرند .....این بود که خداوند به اراده خویش دوران بارداری مادر اورا پنهان ساخت  مرخان گفته اند معتمد عباسی قابلگان را امر داده بود تا وقت و بی وقت سر زده وارو خانه سادات شوند بویژه خانه امام عسگری و در درون خانه بگردند و تفتیش کنند و. از حال همسر او باخبر گردند و گزارش دهند  اما انان از هیچچیز آگاه نگشتند . خداوند در باره مهدی همان کار را کرد که در باره موسی کرد دشمنان مهدی نیز همان روش فرعونی و سیاست فرعونی را دنبال کردند فرعون دانس که زوال حکومت او به دست مردی از بنی اسراییل خواهد بود این بود که بازرسانی گماشت تا زنان حامله بنی اسراییل را زیر نظر گیرند و کودکانی را که متولد می شوند تحت مراقبت قرار دهند و اگر کودک پسر بود او را بکشند بدینگونه کودکان بسیاری را کشتند تا موسی پدید نیاید و با این همه خدای متعال پیامبر خود موسی را حفظ کرد و ولادت اورا مخفی داشت و سپس به مادر موسی امر فرمود تا اورا در صندوقی گذارد و به رود نیل سپارد.
و در احادیث بسیاری آمده است که مهدی شباهتهایی به ابراهیم و موسی دارد.
مشاهده مهدی
با این وصف که مهدی مخفیانه متولد شد و از چشم دشمنان  پنهان بود در مدت 5-6 سال آغاز عمر  که امام عسگری در قید حیات ببود برخی از نزدیکان امام و کسانی چند از خواص اورا دیدند.
آورده اند که روزی جمعی از شیعیان ،چهل تن نزد امام عسگری حضور داشتند و از آن امام تقاضا کردند تا حجت پس از خویش را به آنان  بنمایاند و بشناساند و امام چنان کرد و انان پسری را دیدند که بیرون امد ،همچون پاره ماه شبیه به پدر خویش. امام فرمود:
پس از من این پسر امام شماست و خلیفه من است در میان شما  امر اورا اطاعت کنید  از گرد رهبری پراکنده نگردید که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید تا اینکه زمانی دراز بگذرد بنابر این از نایب او عثمان بن سعید اطاعت کنید
طلوعی گذرا
مهدی از چشم ها مخفی بود تا اینکه روز درگذشت امام یازدهم رسید یعنی روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری . در این روز چهار امر باعث شد تا مهد ی خود را برای گروهی از مردم برای  مراسم تشییع و خاک سپاری امام یازدهم حاضر شده بودند آشکار سازد.
1-اینکه باید امام بر جنازه امام نماز گزارد  مهدی برای رعایت این سنت الهی و سر ربانی لازم بود که طاهر شود و بر پیکر پدر نماز گزارد.
2-اینکه جلوگیری شود از این امر که کسی از سوی خلیفه  بیاید و بر پیکر امام  نماز بخواند و سپس جریان امامت ختم شده اعلام گردد و خلیف جابر عباسی وارث امامت شیعی معرفی گردد.
3- اینکه جلوگیری شود از روی دادن انحراف داخلی در جریان امامت ،زیرا که جعفر بن علی الهادی  معروف به جعفر کذاب که برادر امام عسگزی بود و در صدد ادعای امامت بود آمد تا بر پیکر امام در گذشته نماز گزارد.
4- اینکه ادامه جریان امامت حقه  ولایت اسلامیه تثبیت شود  و بر معتقدان به امامت معلوم گردد که از پس امام عسگری  امام دیگری امام دواردهم حامل این وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی و دنیایی است و او هست، تولد یافته و موجود هست.
به این علت ها بود که مردمی که برای مراسم آمده بودند ناگاه مشاهده کردند که کودکی خردسال اما در نهایت شکوه و حشمت ، همچون خورشیدی فروزان ،از اندرون سرا به در آمد  و عموی خود جعفر را ، که آماده نمازگزاردن بر پیکر پیشوای فقید شده بود به یک سو زد و برپیکر پدر نماز گزارد.
غیبت
پس از هجوم ماموران خلیفه عباسی به منزل  امام عسگری معلوم شد که جان امام در خطر است . در امر غیبت امام دوازدهم  علل و مسائل بسیاری وجود دارد  یکی از علت های ظاهری و مهم  همین هجوم ماموران خلافت عباسی بود  و این امر باعث  غیبت  حجت الهی  شد  و دوازدهمین امام به فرمان الهی و به قدرت و حکمت الهی از نظرها پنهان گردید.
غیبت ضغری
غایب شدن امام از نظرها به دو مرحله تقسیم گشت مرحله کوتاه مدت و مرحله دراز مدت . غیبت اول  بیش از 70 سال به طول نینجامید  از این رو غیبت صغری نامیده می شود.
نایبان خاص در غیبت صغری
حضرت در مدت غیبت صغری از طریق نایبان ببا مردم در ارتباط بود  نایبان امام را در غیبت صغری  با عنوان نایبان خاص یاد می کنند  نایب خاص آن است که امام  شخص خاصی را نایب خود قرار دهد  و به اسم و رسم معرفی کند و هر کدام را به وسیله نایب پیش از او به مردم بشناساند
نایبان خاص را نواب خاص و نواب اربعه می گویند  نواب اربعه –چهار تن بوده اند- همه از علماء و زهاد و بزرگان شیعه  بوده اند:
1- عثمان بن سعید
نخستین نایب خاص مهدی (ع) عثمان بن سعید اسدی عمروی بود در گذشته 260هجری قمری ،در بغداد به خاک سپرده شده است.
2- محمد بن عثمان
دومین سفیر و نایب محمد بن عثمان ،در گذشته 305 هجری قمری ،به خاک سپرده در بغداد.
3-حسین بن روح  نوبختی
سومین سفیر شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی بود  و در سال 326 هجری قمری درگذشته است.
4- علی بن محمد بن سمری
چهارمین سفیر  شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری بود در سال 329 در گذشته ودر بغداد به خاک سپرده شد.
 غیبت کبری
پس از گدشتن دوره غیبت صغری غیبت کبری و دراز مدت آغاز گردید و این غیبت است که تاکنون ادامه دارد  و در این مدت طولانی است که بزرگترین مرحله آزمایش و امتحان در دار طبیعت و سنجش ایمان و عمل خلق وجود دارد تا معلوم گردد در خلال این روزگاران  اهل قرون و اعصار در هر نقطه ای از جهان چگونه عمر خویش را سپری می کنند و از هستی و نیروهای خویش چگونه استفاده می کنند ، چه نتیجه ای می گیرند و افراد و اشخاص و دسته ها و مردمان در برابر احساس وظیفه چه می کنند نویسندگان ،دانشمندان،مصلحان،روحانیان،مبلغان،مربیان نوباوگان ،زمامداران ،جنگاوران،و سایر توده های انسانی ،که در این پهنه بزرگ قرار می گیرند و به این جهان کوشش و کردار می آیند چگونه برنامه زیست خویش را تنظیم   می کنند و علت بوجود آمدن چه اعمال و حوادثی و چه آثار و افکار و رفتاری می شوند؟
نایبان عام ، در غیبت کبری
نیابت عامه آن است که که امام  ضابطه ای کلی بدست می دهد تا در هر عصر فر شاخصی که آن ضابطه ،از همه جهت ودر همه ابعاد بر او صدق می کند نایب امام شناخته شود و به نیابت از امام ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا.
بنابراین کسانی که در دوره غیبت صغری نیابت داشتند و با اسم و رسم معرفی شده بودند نایب خاص نامیده می شوند و کسانی که ازآغاز غیبت کبری نیابت داشته اند و دارند وبر طبق ضابطه معین شده از سوی خود امامان به نیابت رسیده اند نایب عام نامیده می شوند.
بنابراین در هیچ دوره ای از غیبت پیوند امام  با مردم نبریده است  چون دوره غیبت ضغری گذشت ،دوره غیبت کبری آغاز شد و آخرین سفیر و نایب خاص  علی بن محمد سمری مامور گشت تا به کسی وصیت نکند و کسی را به عنوان نایب خاص معرفی ننماید و آغاز غیبت کبری را اعلام دارد. و بدینگونه دوران طولانی غیبت کبری آغاز گشت. دوره غیبت کبری دوره نیابت عامه است.
در دوره غیبت کبری و نیابت عامه در هر عصری عالم بزرگی که واجد همه شرایط لازم فقاهت و رهبری باش در راس جامعه قرار می گیرد و رهبری از آن اوست و رجوع مردم به اوست و او صاحب ولایت شرعیه است به نیابت از امام.
بنابر این اصل دینی ،مشروع بودن امور ،و اسلامی بودن روابط سیاسیو اجتماعی و مشروعیت حکومت و لازم الاجراء بودن مقررات دولتی همه و همه بستگی دارد به تصویب و تنفیذ نایب امام (ع). و اگر نایب امام ،حکومتی را تصویب و تنفیذ نکند آن حکومت طاغوتی است زیرا چنین حکومتی ارتباطی به خدا و دین خدا و امامت و نظارت شرعی و الاهی ندارد.
در اینجا باید یاد کنیم که این مقام و این نیابت بوسیله خود ائمه طاهرین و مخصوصا حضرت حجت بن الحسن  المهدی به عالم واجد شرایط تفویض گشته است بنابراین مخالفت با دستور و رد ببر حکم چنین پیشوای دینی رد بر امام است و رد بر امام رد بر پیامبر است و رد بر پیامبر رد بر خدا است و حکم آن معلوم است و این متن دین ما و روایات امامان ماست.
نکته ای که باید یاد کرد این است که این مقام تنها برا ی حفظ فروع فقهی و انتقال انها از نسلی به نسل دیگر نیست بلک این مقام برای حفظ و انتقال موجودیت تشیع و نگهبانی دین خداست بنابر این باید همواره کسی در راس جامعه شیعه قرار گیرد که شایستگیها و اهلیت لازم را داشته باشد و چون چنین کسی در راس جامعه دینی قرار گرفت دیگر مجتهدان و عالمان باید مقام اورا پاس دارند و به وحدت رهبری و مرکزیت یافتن قدرت دینی کمک رسانند
طلوع خورشید از مغرب
در علائم ظهور از جمله ،سخن از طلوع خورشید از مغرب رفته است در برخی از احادیث، این امر اینگونه بیان شده است.
خورشید به هنگام ظهر در آسمان راکد شود (آسمان بسختی تیره گردد و خورشید ناپدید شود ،چنانکه گویی غروب کرده است) و ساعتی چند ،تا به هنگام عصر ،پیدا نباشد ، آنگاه (که به جانب مغرب رسیده باشد )از مغرب ظاهر گردد.
از این بیان چنان معلوم می گردد که با تیره شدن آسمان و رکود و تار شدن خورشید و ناپیدا شدن آن ، به هنگام ظهر و طول کشیدن این حال تا نزدیک غروب و سپس پیدا شدن آن در مغرب چنان به نظر می آید که خورشید پس از آنکه به هنگام ظهر در وسط آسمان ناپدید گشته است به هنگام غروب از مغرب طلوع کرده است.
در برخی آثار رسیده است که مهدی خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب کردن )خویش طلوع خواهد کرد -(و هو الشمس الطالعه من مغربها)

  • ۹۱/۰۴/۱۱
  • ccc ccc

خورشید مغرب

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی