بشنو این نی چون حکایت می کند

بشنو  این نی چون حکایت می کند

بشنو این نی چون حکایت می کند...
از جـدایـی هـا شـکـایـت مـی کـنـد...

نویسندگان

۱ مطلب با موضوع «شعر :: حسن حسن زاده آملی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

من کیستم؟

من کیستم؟

ای دوستان ای دوستان من کیستم من کیستم
ای بلبلان بوستان من کیستم من کیستم؟
لفظ حسن شد نام من از گفت باب و مام من
گر لفظ خیزد از میان من کیستم من کیستم
بگذشته ام از اسم و رسم مر خویش را بینم طلسم
آیا شود گردد عیان من کیستم من کیستم
اطوار خلقت را ببین انوار رحمت را ببین
در این جهان بیکران من کیستم من کیستم
گاهی چرا آشفته ام گاهی چرا بشکفته ام
گاهی نه این هستم نه آن من کیستم من کیستم
شادان و خندانم چرا ؟ گویان و بریانم چرا؟
بهر چه خواهم آب و نان من کیستم من کیستم
دست و دهان و گوش چیست عقل و شعور و هوش چیست
در حیرتم از جسم و جان من کیستم من کیستم
این است دائم پیشه ام کز خویش در اندیشه ام
گشته مرا ورد زبان من کیستم من کیستم
این درس و بحث و مدرسه افزود بر من وسوسه
دردم بود ای همرهان من کیستم من کیستم
ای آسمان و ای زمین ای آفتاب نازنین
ای ماه و ای ستارگان من کیستم من کیستم
ای صاحب دار وجود ای پادشاه فضل و جود
ای از توام نام و نشان من کیستم من کیستم
دست من و دامان تو گوش من و فرمان تو
از بند رنجم وا رهان من کیستم من کیستم
تا کی حسن نالد چو نی تا کی بگرید پی به پی
گوید به صد آه و فغان من کیستم من کیستم؟!
از اشعار علامه حسن زاده آملی

  • آقای اصلی