بشنو این نی چون حکایت می کند

بشنو  این نی چون حکایت می کند

بشنو این نی چون حکایت می کند...
از جـدایـی هـا شـکـایـت مـی کـنـد...

نویسندگان
  • ۱
  • ۰

آمال شیعه

در تاریخ اسلام پس از رسول خدا چهار سال و اندی حکومت علی موجب افتخار اسلام و شیعه است علی در این مدت نشان داد که اسلام یعنی چه؟ اسلام دین مساوات و مواسات است علی در مدت حکومت خود عملا مساوات و مواسات را در اجتماع آن روز تحقق بخشید گر چه مردم آن زمان هنوز به آن بلوغ اجتماعی و سیاسی نرسیده بودند که بتوانند هدایت های علی و آموزش های آن بهره مند شوند ولی همان مدت کم فلسفه سیاسی شیعه را رقم زد و باعث الهام گیری علماء و فقها و آزادی خواهان شد تاریخ و سخنان و خطبه های آن بزرگوار گواه بر این مطلب است که حکومت او تجسم و عینیت اسلام در جامعه بود شواهد در این خصوص زیاد است به چند مورد اشاره می شود.

۱-در خطبه شقشقیه که سوگنامه سیاسی آن حضرت است علت پذیرش حکومت را چنین بیان می کند:

وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا.

اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان ُسکوت نکنند مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته ُ رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم.

این تعلیم علوی به ما می آموزد که علماء نسبت به جامعه رسالت سنگینی را به عهده دارند و آن اینکه نباید در برابر نداری و گرسنگی تهی دستان آرام و قرار داشته باشند و اگر بی تفاوت از کنار ندارها و درماندگان تهی دست گذشتند قابل اعتماد نخواهند بود.

۲-در نامه ۴۵ نهج البلاغه وقتی که متوجه می شود فرماندار بصره در یک مهمانی اشرافی شرکت کرده است به او می فرماید:

ما ظننت انک تجیب الی طعام قوم عائلهم مجفو و غنیهم مدعو

گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که فقیران و گرسنه ها محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است سوگند بخدا من از دنیای شما  طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام... و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم...

۳- این مورد سوم دموکراسی و به تعبیر مقام معظم رهبری مردم سالاری دینی را به تصویر می کشد امیرالمؤمنین با خوارج در منتهی‏ درجه آزادی و دموکراسی رفتار کرد. او خلیفه است و آنها رعیتش؛ هر گونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه آنان را از بیت المال قطع نکرد، به آنها نیز همچون سایر افراد می ‏نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی عجیب نیست اما چیزی است که در دنیا کمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیده آزاد با آنان روبرو می‏ شدند و صحبت می‏ کردند، طرفین استدلال می‏ کردند، استدلال یکدیگر را جواب می‏ گفتند.
شاید این مقدار آزادی در دنیا بی‏ سابقه باشد که حکومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموکراسی رفتار کرده باشد. می ‏آمدند در مسجد و در سخنرانی و خطابه علی پارازیت ایجاد می ‏کردند. روزی امیرالمؤمنین بر منبر بود. مردی آمد و سؤالی کرد. علی بالبدیهه جواب گفت. یکی از خارجی ها از بین مردم فریاد زد: «قاتَلَهُ اللَّهُ ما افْقَهَهُ» (خدا بکشد این را، چقدر دانشمند است!)، دیگران خواستند متعرضش شوند اما علی فرمود رهایش کنید، او به من تنها فحش داد.
خوارج در نماز جماعت به علی اقتدا نمی‏ کردند زیرا او را کافر می ‏پنداشتند. به مسجد می ‏آمدند و با علی نماز نمی ‏گزاردند و احیاناً او را می‏ آزردند. علی روزی به نماز ایستاده و مردم نیز به او اقتدا کرده ‏اند. یکی از خوارج به نام ابن الکَوّاء فریادش بلند شد و آیه ‏ای را به عنوان کنایه به علی، بلند خواند:

«وَ لَقَدْ اوحِیَ الَیْکَ وَ الَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ اشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ.»

این آیه خطاب به پیغمبر است که به تو و همچنین پیغمبران قبل از تو وحی شد که اگر مشرک شوی اعمالت از بین می‏ رود و از زیانکاران خواهی بود. ابن الکوّاء با خواندن این آیه خواست به علی گوشه بزند که سوابق تو را در اسلام می‏ دانیم، اول مسلمان هستی، پیغمبر تو را به برادری انتخاب کرد، در لیلة المبیت فداکاری درخشانی کردی و در بستر پیغمبر خفتی، خودت را طعمه شمشیرها قراردادی و بالأخره خدمات تو به اسلام قابل انکار نیست، اما خدا به پیغمبرش هم گفته اگر مشرک بشوی اعمالت به هدر می ‏رود، و چون تو اکنون کافر شدی اعمال گذشته را به هدر دادی.
علی در مقابل چه کرد؟! تا صدای او به قرآن بلند شد، سکوت کرد تا آیه را به آخر رساند. همینکه به آخر رساند، علی نماز را ادامه داد. باز ابن الکوّاء آیه را تکرار کرد و بلافاصله علی سکوت نمود. علی سکوت می‏ کرد چون دستور قرآن است که:

اذا قُرِئَ الْقُرانُ فَاسْتَمِعوا لَهُ وَ انْصِتوا
هنگامی که قرآن خوانده می‏ شود گوش فرا دهید و خاموش شوید.

و به همین دلیل است که وقتی امام جماعت مشغول قرائت است مأمومین باید ساکت باشند و گوش کنند.
بعد از چند مرتبه‏ ای که آیه را تکرار کرد و می ‏خواست وضع نماز را بهم زند، علی این آیه را خواند:

فَاصْبِرْ انَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لایوقِنونَ‏
صبر کن، وعده خدا حق است و فرا خواهد رسید. این مردم بی‏ ایمان و یقین، تو را تکان ندهند و سبک سارت نکنند.

دیگر اعتنا نکرد و به نماز خود ادامه داد.
(جاذبه و دافعه علی نوشته شهید مطهری)   

بعد از علی دیگر حکومت و حاکمیت اسلام به معنی واقعی کلمه از جامعه مسلمانان رخت بربست و همه آزادی خواهان و مخصوصا شیعه در آرزوی ایجاد حکومت عدل در جامعه اسلامی بودند به همین جهت در تاریخ مشاهده می شود که شیعه با حکومت های ستمگر سازش نداشته و پرچم مبارزه با حکومت های فاسد در دست عالمان شیعه بوده است قیام امام حسین خود شعله ور شدن قیام و مبارزه بر علیه ظلم و ستم بود بعد از عاشورا قیام توابین، قیام مختار، قیام زید، قیام یحیی پسر زید و قیام های دیگری که همه الهام گرفته از سیدالشهداء و سیره حکومتی علی بود شیعیانی که زندگی و راحتی خود را در راه بدست آوردن حکومت عدل علوی از دست دادند و با بدترین شکنجه ها و اعدام ها مواجه شدند شیعیانی که در سیاهچال ها جان باخته و یا زنده زنده در لای دیوارها قرار گرفته زنده بگور گشتند.
 تاریخ گواه است بر اینکه شیعیان پیشگام مبارزه بر علیه ظلم و ستم بوده اند و خون های زیادی از شیعیان بر صفحات تاریخ ریخته است یکی از این قیام ها بر علیه طاغوت و دیکتاتوری انقلاب اسلامی به رهبری سید روح الله خمینی است او در دهه چهل قیام خود را با سخنرانی بر علیه وابستگی حکومت پهلوی به جهان استکبار آغاز کرد ودر این راه زندان و تبعید و زحمات زیادی را متحمل شد ولی در نتیجه پایمردی و رهبری های امام و انقلاب در سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید از ۱۲ بهمن که ورود امام به ایران است تا ۲۲ بهمن که پیروزی انقلاب است دهه فجر نامیده می شود در واقع دهه فجر نتیجه آن خون هایی است که از شیعه در طول تاریخ ریخته شده است و در این دهه مبارزات شیعه به ثمر نشسته است شعارهای انقلاب همه از آزادی خواهی و حریت نشأت گرفته بود استقلال آزادی جمهوری اسلامی آزادی از اختناق و خفقان جهنمی که ساواک و نیروهای امنیتی آریا مهری ایجاد کرده بودند اگر به تاریخ معاصر آشنایی داشته باشیم خواهیم دید که بعد از زمان آغا محمد خان قاجار دست بیگانگان در ایران باز شده است در زمان قاجار روس ها و انگلیس بیشترین دخالت را در امور ایران داشته اند و بعد از قاجار که انگلیسی ها رضا شاه را آوردند بیشترین دخالت ها را در ایران انجام داده اند و در دهه ۱۳۲۰ همان ها رضا شاه را بردند. (این مایه عبرت برای ملت است که چگونه خارجی ها برای ایران حکمران تعیین می کردند) و در تاریخ نقل شده است که رضا شاه التماس انگلیسی ها کرد تا سلطنت از خاندان او خارج نشود و همین هم شد و محمدرضا شاه ایران شد بعد از جریان ملی شدن نفت و فرار شاه و کودتای ۲۸ مرداد که توسط امریکایی ها انجام شد انگلیس ماموریت خود در ایران را به آمریکا واگذار کرد و امریکا در ایران فعال ما یشاء شده و هر گونه که می خواست در امورات ایران دخالت می کرد و ننگین ترین انها کاپیتولاسیون بود که موجب اعتراض شدید امام خمینی قرار گرفت تعیین فرماندهان ارتش و وزراء به اشاره امریکایی ها صورت می گرفت در واقع ما استقلال سیاسی نداشتیم گرچه ملت ایران هیچ وقت مستعمره کشور بیگانه نشده اند ولی این دست انداز امریکا در ایران باعث لطمه خوردن عزت شرافت و آزادگی ایرانیان شده بود و به همین جهت بود که امام در اولین سخنرانی خود بعد از ورود به ایران فرمودند : آقای ارتشبد من می خواهم به شما عزت و شرافت بدهم.

نتیجه اینکه استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی ثمره خون هزاران شهید است و ما جهت مراقبت از آن مسئولیت سنگینی به عهده داریم.

والسلام

  • ۹۰/۱۱/۱۴
  • آقای اصلی

عدالت

فلسفه سیاسی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی